گیج و گنگگیج و گُنگ سرگشته، حیران، کالیوه رنگ، پکر، کالیوه، هامی، آسمند، واله، گیج، سرگردان، آسیون، گیج و ویج، مستهام، خلاوه، کالیو ادامه... سَرگَشتِه، حِیران، کالیوِه رَنگ، پَکَر، کالیوِه، هامی، آسمَند، والِهْ، گیج، سَرگَردان، آسیون، گیج و ویج، مُستَهام، خَلاوِه، کالیوْ تصویر گیج و گنگ فرهنگ فارسی عمید
گیج و گنگ (جُ گُ) حیران و بی زبان. سرگشته و خاموش ادامه... حیران و بی زبان. سرگشته و خاموش لغت نامه دهخدا